شماره 56

ساخت وبلاگ

چند روزه گوشیم خرابه.قرار بود شنبه یا یکشنبه آماده بشه.حوصله ام سر رفت. چقدر به گوشی وابسته ایم. ولی خوب چیکار کنم دیگه؟ الان به سختی دارم با لپتاپ مینویسم. چون ویندوزش مشکل داره و تمام صفحات سفید رو سیاه نشون میده باید در اسرع وقت ویندوزش عوض بشه.

دیروز عید غدیر بود و خیابونا عجیب شلوغ و پر از انواع نذری بود. تو این سالها اینجوری اتفاق نیفتاده بود. مردم هم خوشحال و مسرور در خیابونها میچرخیدند....نمیخوام سیاسی صحبت کنم ولی چقدر خوبه دل مردم واقعا شاد شاد باشه و فقط لحظه ای نباشه. خیلی کارها میشه کرد برای دلخوشی این مردم. مردم ما خوبن و قدر شناسن فقط باید به خواسته هاشون توجه بشه و مطمئنا وضعیت معیشتی و اقتصادی از همه مهمتره. وقتی جوونا کار و در آمد داشته باشن خیلی از مشکلات خود به خود نیست. ازدواج، مسکن، اعتیاد.... خدا خودش به همه مون کمک کنه.

من از 20 سالگی شاغلم.خدا رو شکر. این خودش لطف و کرم خداست. ولی نمیتونم چشممو ببندمو ببینم جوونای اطرافم خواهرم و برادرم شغلی که دوست دارند، ندارن و این واقعا اذیت کننده ست.

امیدوارم مسئولین به فکر همه ی مردم باشند و اگه مسئولیتی رو قبول میکنن، فقط واسه خدمت باشه. که البته تو این زمونه خیلی بعید به نظر میرسه.

......................

راستی یه چیز عجیب! چند روز پیش صبح زودکه همسرم میرفته سر کار، دید کفشاش نیست دوباره بعد چند دقیقه میاد میبینه کفشاش گلی و خیس تو راهرو هست! مثل اینکه دیشب کفشهای منو هم برده بودن.البته من ندیدم.همسرم میگفت دیشب کفشهات نبود. بعد صبح که میرفتم سرکار، یکی آورده گذاشته سرجاش.

نمیدونم جریان چیه. والا ازین همسایه ی حسود عجیب هرچی برمیاد. یا همسرم خیالاتی شده و یا همسایه قصد داره ما رو به فکر بندازه که این خونه امنیت نداره و بذاریم بریم. نمیدونم و حوصله ی فکر کردن به این چرندیات رو هم ندارم از بس ذهنم درگیر خودمه ...

حس و حالم...
ما را در سایت حس و حالم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daftarkhaterat97 بازدید : 34 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 17:49